آلاله

بیا با گل لاله بیعت کنیم... که آلاله ها را حمایت کنیم...

شهید اباذر حسن زاده کاشانی
شهدای اهر و هوراند

شهید اباذر حسن زاده کاشانی

 

شهید وارسته اباذر حسن زاده کاشانی یکی از شهدای گرانقدر دفاع مقدس است که لشکر ۵۸ ذوالفقار نیروی زمینی ارتش تقدیم کشور و انقلاب نموده، او فرزند ابوالفضل می باشد که از همان اوایل جوانی نسبت به انقلاب و اسلام حساسیت خاصی نشان می داد و دفاع از کشور را مخصوصا در زمانی که استکبار جهانی از هر طرف به کشور ما یورش برده بود بر خود و سایرین واجب می دانست، این شهید بزرگوار متولد و از اهالی روستای کاشان شهرستان اهر می باشد که در نهم مهر ماه سال ۱۳۴۷ چشم به جهان گشود.

وی در منطقه استحفاظی لشکر ۵۸ ذوالفقار به جنگ نابرابری پرداخت و در تاریخ ۳۱ تیر ماه ۱۳۶۷ توسط دشمن در جبهه در منطقه نفت شهر به فیض شهادت نائل گردید و دعوت حق را لبیک گفت...

 

قسمت هایی از وصیت نامه شهید بزرگوار

ای مادر از اینکه تو را تنها در دامان این سرزمین پهناور اسلامی تنها می گذارم ناراحت هستم ولی بدان که مادر ما باید در راه حق و حقیقت بکوشیم و دست این منافقان را کوتاه کنیم. مادر دوست داشتم در آن زمین کوچکی که در روستایمان داشتیم در کنار تو به تو کمک کنم و سرزمینمان را آباد سازیم ولی بدان که در راه انقلاب قدم برداشتن و آباد کردن میهن جزء دستوراتی است که خداوند به پیامبر دستور داده تا اجرا کنیم و ما باید پیرو امام بوده و در راه این اسلام بکوشیم و با امید به پیروزی این کشور عزیزمان گام برداریم مادر اگر من شهید شدم به خاطر آسایش برادران و خواهران اسلامی است و از تو میخواهم اگر من در این دنیا نیستم به برادرزاده ها و خواهرزاده هایمان سفارش کنی تا دست از دین و اسلام برندارند و در این راه کوشش کنند مادر من در روستا بزرگ شده ام و جان محکم و استواری دارم تا در راه دین، استوارانه خدمت کنم. اگر از من رنجیده ای مرا حلالم کن و به همه کسانی که در راه اسلام خدمت میکنند خدمت بکنید. مادر من جوان هستم و دوست دارم مانند دیگر جوانان خدمت کنم، محل خدمت من نفت شهر است و من در هر جای دنیا که باشم به یاد تو خواهم بود. شب ها در چادرها وقتی می خوابم به آسمان که نگاه میکردم یاد زمین مان که در روستای کاشان هست می افتم که چقدر صمیمانه در کنار تو و دیگر برادرانم کار میکردیم و روستایمان را آباد میکردیم مادر من در سجاده ی نمازم هنگامی که اذان پایان می یابد و نمازم را میخوانم بعد از اتمام نماز از خداوند میخواهم که هیچ وقت ترا غمگین نکند و همیشه ترا سلامت نگه دارد.

مادرجان من در اینجا دوشادوش برادرانم خدمت میکنم و وقتی هر کدام از بچه ها به مادرانشان نامه مینویسند آنچنان مشتاقانه مینویسند که گویی در آسمان در اوج پرواز میکنند من نیز یکی از آنانم من با اینکه ترا دوست دارم و همیشه در یاد تو هستم سرزمین را نیز فراموش نمی کنم. مادر، امام حسین علیه السلام همیشه برادرانم را به امر به معروف و نهی از منکر سفارش می کرد من از تو میخواهم در مسجد مینشینی یا در هر جا که هستی خواهران اسلامیمان را به این هدف مقدس فرا بخوان. مادرجان من با این سواد کمی دارم ولی من میتوانم برای تو نامه بنویسم و از نام مقدس مادر ذکر کنم من اگر شهید شدم نگران من نباش و غصه من را نخور زیرا خداوند من را به تو داده است و اگر من را از تو بگیرد حکمتی در کار است و خداوند سفارش کرده که در این راه صادقانه خدمت کنید.

من خود خواسته ام که در این راه خدمت کنم و شهادت چیزی است که نصیب هر کس نمی شود بلکه بندگان خالص خداوند در این راه شهید میشوند خلاصه هر چه بگویم باز کم است ولی به هر حال دنیا چنین است و همگان رفتنی هستند و اگر خداوند خود بخواهد پس اشتیاقمان باید بیشتر باشد. پس در آن دنیا مشتاقانه منتظر دیدارت خواهم بود.

 

لینک های مرتبط با شهید بزرگوار
لینک کوتاه

برچسب‌ها
نظرات

۱ نظر ثبت شده

تصویر نمایهٔعطاملک | قرارگاه سایبری عطاملک | قرارگاه سایبری ۱۲ خرداد ۰۳، ۰۱:۵۴
سلام

ایام به کام

دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و نوشته هایتان و ارتباط بیشتر با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

+اکنون نام کاربریتان ازاد است

https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

با سپاس
تصویر نمایهٔ آلاله ‌ ‌ ‌ آلاله ‌ ‌ ‌ ۱۲ خرداد ۰۳، ۱۳:۵۷
سلام وقت شما بخیر... سپاس از شما...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.